گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 519 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
والی است و من ولی می خوانمش
مالک ملک ولایت دانمش
بندهی او سید هر دو سرا
چاکرش بر کل عالم پادشاه
ذره و خورشید از او دارند نور
ور نمیبینی چنین ای کور، دور
شاه نعمتالله ولی
برچسبها:
شاه نعمت الله ولی ,
نعمت الله ولی ,
ذکر حق ,
مثنوی ,
والی ,
مالک ملک ولایت ,
سید ,
چاکر ,
عالم ,
پادشاه ,
ذره ,
خورشید ,
تک درخت ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 850 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ذکر حق ای یار من بسیار کن
تا توانی کار خوش در کار کن
پاک باش و بی وضو یک دم مباش
جز که با پاکان دمی همدم مباش
دور باش از مجلس نقش خیال
صحبتی می دار با اهل کمال
یک سر موئی خلاف دین مکن
ور کند شخصی تو اش تحسین مکن
رهروان راه حق را دوست دار
رهروی می جو و راهی می سپار
گر بیابی جامی از زر یا سفال
نوش کن از هر دو جام آب زلال
گرم باش و آتشی خوش برفروز
بود و نابودت ز سر تا پا بسوز
معنی توحید جامع را بجو
از همه مصنوع صانع را بجو
هرچه بینی مظهر اسما نگر
هر که یابی دوستدار ما نگر
سیدی گر پیشت آید یا غلام
می رسان از ما سلامی والسلام
شاه نعمتالله ولی
برچسبها:
شاه نعمت الله ولی ,
نعمت الله ولی ,
ذکر حق ,
مثنوی ,
توحید ,
برفروز ,
آتش ,
غلام ,
سلام ,
بی وضو ,
پاک ,
پاکان ,
دین ,
تک درخت ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 637 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ای آنکه طلبکـار خدایـی بـه خـود آ
از خـود بطلب کـز تو خدا نیست جدا
اول به خود آ چون به خود آیی به خدا
اقــرار بیــاری بــه خــدایــی خدا
شاه نعمتالله ولی
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 1803 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ما عاشق و مستیم و طلبکار خدائیم
ما بادهپرستیم و از این خلق جدائیم
بر طور وجودیم چو موسی شده ازدست
بی پا و سر آشفته و جویای لقائیم
روحیم که در جسم نباشد که نباشیم
موجیم که در بحر به یک جای نیائیم
در صومعهی سینهی ما یار مقیم است
ما از نظرش صوفی صافی صفائیم
ما غرق محیطیم نجوئیم دگر آب
ای بر لب ساحل تو چه دانی که کجائیم
مائیم که از سایه گذشتیم دگر بار
ما سایه نجوئیم همائیم همائیم
مائیم که از ما و منی هیچ نماندست
در عین بقائیم و منزه ز فنائیم
گاهی چو هلالیم و گهی بدر منیریم
گاهی شده در غرب و گه از شرق برائیم
سید چه کنی راز نهان فاش نگفتیم
در خود نگرستیم خدائیم خدائیم
شاه نعمتالله ولی
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
|
|
|